محمدمحمد، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

محمد جیگر خاله

عید نوروز

سلام   سلامی گرم به همه نی نی وبلاگی ها با کمی تاخیر اومدیم ولی با کلی حرف اومدیم اول از همه عید همگی مبارک سالی توام با سلامتی و سرافرازی و خوشبختی برای همتون ارزومندم. این دومین سالی که محمد کوچولو پیش ماست و با، پا به دنیا گذاشتنش همه ی ما رو خوشحال کرده قربون خدا بشم که این چنین فرشته ای رو به ما داده، روزی صد بار شکر می کنیم به خاطر بودنش. اینم سفره هفت سین و محمد کوچولو با خانواده و اما محمد کوچولو محمد جونم طبق سال های پیش بعد تحویل سال نو بابایی و مامانی و شما اومدین خونه بابابزرگ و همگی اونجا جمع بودیم که شما هم خوابیده بودی ای خدا چقدر دلم می خواست که بیدار بشی و یه بوس نان...
21 فروردين 1392

قرار مدارهای 13 بدر

11 فرورودین بود که محمد جونم با بابایی و مامان مهین اومدن خونه ما تا عمو احمد و راضی کنن که با اونا بریم 13 بدر. چون عمو احمد قرار گذاشته بود با فامیلای خودشون بره اصلا راضی نمی شد تا اینکه بابا مهدی محمد جونم راضیش کرد و اون شب بود که جیگر خاله شب رو موند خونه خاله زهرا وای چه شبی اون شب، فرشته کوچولوم مونده بود خونه ما صبح شد و محمد جونم بیدار شد بعد از خوردن صبحانه راهی شدیم از اون طرف هم بابابزرگ و مامان بزرگ و ... از صبح زود رفته بودن و ما هم می خواستیم وسط های راه به اونا ملحق بشیم مقصدمون جلفا بود ای وای چه خوش بگذره با محمد کوچولو رفتیم و تو راه هم با اونا هماهنگ شدبم و همدیگروپیدا کردیم تااینکه وقت ظهر شد...
21 فروردين 1392
1